گلهای آرش برهانی برای استقلال هر روز پرارزشتر از قبل میشود. پس از آن ۲ گلی که به تور دروازه فولاد خوزستان دوخت تا یکتنه اسباب خروج تیمش از بحران پس از باخت به پرسپولیس را فراهم کند با بازی چشمنوازش مقابل الاتفاق عربستان زمینهساز صعود تیمش به مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا شد. آرش سعی میکند این موفقیت و کسب یک سهمیه با ارزش و طلایی را به دیگر بازیکنان و مجموعه استقلال تعمیم دهد اما به واقع باید باور داشت که سهم او در این صعود، اندکی بیش از دیگران است. چگونه میتوان بازیکنی را که یک گل زد و یک پاس گل داد را با دیگر بازیکنان یکسان دانست … آرش برهانی با حال و هوای تازه، با انگیزههای نو در آستانه شروع سال ۹۱ شمسی اینجا است! کلماتی که میخوانید از زبان بازیکنی بیرون میآید که میگویند خیلی هم خوشصحبت است! ظهر دیروز فرصتی بود تا دوباره از طریق امواج تلفنی شیرینی کلام و لهجه آرش را احساس کنیم. مصاحبهای با حال و هوایی کاملا احساسیتر از آرش برهانی پس از آن برد بزرگ مقابل الاتفاق. این اولین اظهارنظر آرش پس از آن پیروزی بزرگ است.
- سوال اول را خیلی کوتاه میپرسم؛ دلیل بازگشت آرش چیست؟
من هم خیلی کوتاه جواب میدهم؛ از کجا؟!
- از افت؛ افتی که قبل از بازی با فولاد دچارش شده بودی. آن آرشی که میشناختیم مدتها در دسترس نبود!
افت را قبول ندارم چون از لحاظ بدنی بهترین شرایط را داشتم.
- اما گل نمیزدی.
مگر هر مهاجمی که گل نمیزند افت کرده؟! اینجا باب شده مهاجم را با تعداد گلهایش میسنجند اما هیچکس نمیرود ببیند آن مهاجم اصلا در چه پستی بازی میکرده و شرایط بازیاش چطور بوده.
- در فوتبال ما باب شده که هر وقت تو گل نزنی بگویند افت کردی!
همین انتقادهای سطحی من را آزار میدهد اما خدا را شکر کارنامهای از من باقی میماند که میتوانم هر وقت لازم شد آن را مثال بزنم و از خودم دفاع کنم.
- پس امروز اصولا آمدی به این مصاحبه تا از خودت دفاع کنی؟
خب، من انتقاد را خیلی دوست دارم؛ یعنی خیلی هم دوست دارم. حتی آن وقتهایی که برایم تیتر میزنند: «آرش بحرانی». من با این انتقادها بزرگ شدهام اما کارنامه من در لیگ برتر چه چیزی را نشان میدهد؟! یک گل، ۲ گل، ۳ گل یا نزدیک ۹۶ گل در لیگ برتر؟! این کم است؟
- نه! خیلی هم عالی است اما چرا اینطور میشود؟ چرا آرش هر فرصتی که گل نمیکند میگویند افت کرده و سیاهه زیادی علیه تو منتشر میشود؟
باور کنید پاسخ این سوال را خودم هم نمیدانم. شاید چون آرش با همه صاف و صادق است و ظاهر و باطنش یکی است. من آدم صافی هستم این را همه می دانند. اهل سیاهبازی نیستم و شاید بعضیها از خصوصیات اخلاقیام سوءاستفاده کردهاند … بگذارید فشاری که تحمل میکنم را طور دیگری برایتان تشریح کنم. در همین بازی با الاتفاق چرا من بعد از تعویض ناراحت شدم؟!
- دست گذاشتی روی یکی از سوالهای ما! خودت بگو.
خب، یکی از دلایلش همین انتقادها بود. به خدا پس از اینکه آن توپ را گل نکردم با خودم مدام میگفتم باید یک گل دیگر بزنم تا فردا علیهام ننویسند.
- … در حالی که بهترین بازیکن زمین بودی!
نه، من بهترین بازیکن زمین نبودم. این نظر لطف شما است. همه بازیکنان خوب بودند. همه عالی کار کردند. یک روز خوب برای فوتبال ما بود. یک روز خوب برای تماشاگران و همین باعث شد من هم خوب باشم اما میدانستم پس از بازی هیچکس نمیگوید آرش گل زد. همه میگویند چرا آن موقعیت را گل نکرد.
- و تو هم وقتی آقا مدد آمد سمتت تا پتوی گرمی دورت بیندازد، آن را زمین کوبیدی.
اول میخواهم از آقا مدد معذرتخواهی کنم، بعد از کادر فنی و هواداران. کلا از همه معذرت میخواهم اما خیلی زیر فشار بودم. دوست داشتم تا آخر بازی کنم و آن موقعیت را جبران کنم اما به من اجازه ندادند. از طرفی محرومیت از بازی بعد لیگ قهرمانان مقابل الریان هم بود که ناراحتیام را بیشتر میکرد.
- از بیرون شاید هیچ کس دلایل تو را قبول نکند.
بله، میدانم اما گفتم تا همه بدانند چرا آرش آن کار را کرد. حالا نتیجهگیری با خودشان؛ این حرفهای من است، همین!
- احساس میکنم بابت چیز دیگری هم ناراحت بودی.
(… اندکی فکر میکند) نه! چه چیزی؟!
- خط خوردن از تیم ملی در آستانه یک بازی مهم! خیلیها گفتند کروش کار خوبی نکرد که شما را بدون تمرین و بازی خط زد.
قبل از بازی از طریق آقای امیری با حاجی حرف زدم. ایشان خیلی صحبتها کردند و روحیهام را بازیافتم. جا دارد از آنها تشکر کنم. هم آقای امیری و هم حاجی که گردن من حق دارند.
- انگار مایل نیستی درباره تیم ملی حرف بزنی؟!
من همیشه تیم ملی را دوست داشتم؛ یک احساس قلبی و درونی به کشورم. عاشق ایرانم، عاشق هواداران فوتبال و تیم ملی. برای همین همیشه برای تیم ملی آرزوی موفقیت کردم حتی اگر خط بخورم.
- اینکه از تو بپرسیم از خط خوردن ناراحت شدی پاسخش کاملا واضح است و قطعا تو هم میگویی بله!
خب، بله، ناراحتی دارد. مثل همه … نمیتوانم که به خط خوردن از تیم ملی بیتفاوت باشم.
با آماری که در لیگ داری شاید حقت باشد در تیم ملی فرصت دوبارهای داشته باشی …
- آرش، اساسا به جام جهانی فکر میکنی؟
جام جهانی بزرگترین آوردگاه فوتبالی محسوب میشود. هر کسی دوست دارد به جام جهانی برود. تجربه حضور در جام جهانی را داشتم و میدانم آنجا چه جور جایی است. برای همین با ۲۷ سال سن هنوز به تیم ملی و رفتن به جام جهانی فکر میکنم.
- فکر کردن یک بحث است و البته عمل هم یک بحث دیگر. هر چند که آمار تو هم خوب است. الان پشت سر رضا عنایتی هستی!
باور کنید هیچ وقت به رکوردشکنی فکر نکردم؛ یعنی فکر نمیکنم تا خوب گل بزنم. فقط به گلزنی فکر میکنم نه رکوردشکنی! اینها دو مقوله جدا هستند. رکوردشکنی یک بحث است و گلزنی یک بحث. برای مثال من در بازی با فولاد فقط فکر گلزنی بودم، فقط میخواستم گل بزنم.
- پذیرفتن اینکه یک بازیکن در سن و سال تو به رکوردزنی فکر نکند و رضا عنایتی ۳۵ ساله فکر کند کمی دشوار است!
این را صادقانه گفتم. نمیخواهم بگویم الان رکوردی که آقارضا زده بیاهمیت است، نه! اتفاقا خیلی هم اهمیت دارد اما من استراتژی ذهنی خودم را به شما گفتم تا بفهمید دنبال چه هستم. برای من گلزنی در اولویت است؛ یعنی موفقیت استقلال، بعد حالا اگر رکوردی هم به دست آمد که خب فبهالمراد! (… و بعد میخندد)
- اصل هدفت برای گلزنی چیست؟!
انگار حرفهایم را باور نمیکنید! خدا را شاهد میگیرم فقط موفقیت استقلال و هواداران. من عاشق هواداران استقلال هستم. به آنها فکر میکنم. حتی شبها، ساعاتی صحنههایی که آنها پس از گلزنی مقابلم قرار میگیرند را در ذهن تجسم میکنم و گاهی اشک در چشمهایم جمع میشود. من آنها را خیلی دوست دارم. میدانم بعضیهایشان با چه زحمت و مشقتی به ورزشگاه میآیند. دلم برای بعضیهایشان میسوزد. خیلی دوستداشتنی هستند …
- هواداران استقلال هم تو را خیلی دوست دارند. شاید پس از رفتن مجیدی این علاقه بیشتر هم شد.
خب، آنها لطف دارند اما آقا فرهاد هم جایگاه خودش را در استقلال دارد. البته باز هم مجبورم کردید یک مساله را تکرار کنم. اینکه بردهای استقلال و حتی گلهایش برای من تنها نیست. حتی در بازی با فولاد که ۲ گل زدم احساس نمیکردم خودم عامل این برد بودم.
بعد از آن بازی مصاحبهای به نقل از تو چاپ شد که تا حدودی به مجیدی هم برمیگشت.
- گفته بودی فرهاد گل نمیزد و هیچکس از او انتقاد نمیکرد؛ همینطور است؟
اجازه بدهید از طریق شما حرفهایم علیه مجیدی را تکذیب کنم. من آن روز اصلا چیزی درباره مجیدی نگفته بودم. آن تیتر را هر کسی میخواند فکر میکرد من و مجیدی با هم دشمن هستیم در حالی که رابطه بسیار خوبی با هم داریم.
- اگر جای مجیدی بودی در آن شرایط استقلال را تنها میگذاشتی؟
ببینید، مجیدی درباره رفتنش از استقلال حرفهایش را زد. اصلا خیلی خوب شد که بحث به آقا فرهاد کشیده شد تا من توضیحاتی درباره این موضوع بدهم. یکسری سوءتفاهمها پیش میآید که ما بازیکنان را روبروی هم قرار میدهد. به شخصه هیچ وقت به خودم اجازه نمیدهم علیه بزرگهای باشگاه استقلال حرف بزنم. مجیدی مشکل داشت و رفت و حالا من و دیگران باید در خدمت استقلال باشیم اما خیلیها سعی کردند با رفتن مجیدی و گلهایی که من زدم ما دوتا را روبروی هم قرار دهند در حالی که من دارم کار خودم را انجام میدهم؛ یعنی به وظیفهام در استقلال عمل میکنم و مجیدی هم خوشبختانه روزهای خوبی را در لیگ قطر میگذراند.
- تازگی ۲ گل هم زده.
خب، گلزنی مجیدی برای استقلال و فوتبال ایران در لیگ قطر اعتبار است. امیدوارم هر جا هست موفق باشد …
- آرش با ۲۷ سال سن چند سال دیگر میتواند در اوج باشد؟
در اوج بودن بستگی به خود بازیکن دارد. من خوب تمرین میکنم. مشکلی از لحاظ بدنی نیست. در همین بازی با الاتفاق عربستان ۸۶ دقیقه خوب دویدم. از خودم راضی بودم و فکر میکنم باید خیلی بهتر از این باشد … یک چیز را صادقانه بگویم؛ آرش به تیم ملی برمیگردد!
تصور کن الان ۳۵ ساله هستی. باز هم با همان شماره ۹ در ترکیب استقلال میبینمت؟!
میخواهم جوابی به این سوال شما بدهم که هر چه این عدد را بیشتر کنید باز هم جوابتان را بدانید؛ من آرش برهانی با استقلال پیر میشوم و بعد میروم. تا جایی که بتوانم بازی میکنم و گل میزنم حتی بعد از اینکه فوتبالم تمام شد هم با استقلال خواهم بود. من متعلق به این تیم هستم؛ تیمی که دوستش دارم و میدانم گردن من هم حق دارد.
بعضی بازیکنان وقتی از استقلال یا پرسپولیس رفتند گذشته خودشان را فراموش کردند.
نه، اینطور نیست. ما مدیون این تیمها هستیم، بهخصوص هوادارانی که گردن ما حق دارند. آنها نباشند نه روحیه داریم و نه انگیزه.
- برگردیم دوباره به بازی با الاتفاق عربستان. آن روز چه حالی داشتی؟
آن روز، یک روز خاص بود. اولین چیزی که از خدا میخواستم این بود که در این بازی گل بزنم. از یک روز قبل به این موضوع فکر میکردم. حتی تصویرش را هم در ذهنم تجسم میکردم تا به واقعیت نزدیک شوم. یک حساسیت خاصی در این بازی حاکم بود که به ۲ سال قبل برمیگشت.
- همان بازی کذایی و رقص مسخرهای که بازیکنان تیم ملی عربستان در ورزشگاه آزادی انجام دادند؟
بله، آن روز من هم در تیم ملی بودم. روز عجیبی بود. یک گل زدیم و کار را تمامشده میدانستیم اما یکدفعه همه چیز تغییر کرد. تحملش سخت بود. یادم هست چه تیترهایی زده بودند. کشورهای عربی کاری کردند که انگار جام جهانی به دست عربستان فتح شده بود. برای همین خیلی روی این بازی حساس بودیم.
- برخلاف آن بازی که تیم ملی خوب شروع کرد و بد تمام شد، شما خوب شروع نکردید اما آخرش خوش بود.
بله، دقایق اول زیر فشار بودیم. بازیکنان الاتفاق میخواستند یک گل بزنند و کار را تمام کنند اما ما هم با برنامه خاصی وارد میدان شده بودیم. میدانستیم چه میخواهیم و دنبال چه اهدافی هستیم. آخر هم دیدید که چه شد.
- حرکتی که گلزن تیم الاتفاق کرد در تحریک و تهییج شما چه اندازه تاثیرگذار بود؟
خیلی زیاد، ما میدانستیم آنها وقتی گل بزنند میآیند و کارهای خاصی انجام میدهند. بعد از گل، سعودیها دنبال این بودند که جو روانی را به سود خود کنند. حرکتشان به مذاق ما خوش نیامد و پاسخ محکمی به آنها دادیم. باور کنید داور این بازی با سعودیها خیلی مهربان بود. اگر میخواست عدالت را رعایت کند باید همان دقیقه ۱۰ بازیکن الاتفاق را از زمین اخراج میکرد. البته برای ما خوب شد که آن بازیکن اخراج نشد چون اینجوری بردمان لوث میشد.
- … بعد از پایان بازی چه احساسی داشتی؟
هنوز از تعویض ناراحت بودم اما پیروزی مقابل الاتفاق باعث شد ناراحتیام فروکش کند. رفتم و در شادی بچهها سهیم شدم … خب، یک وقتهایی بازیکن از تعویضش ناراحت میشود و چیزهایی در ذهنش است که خیلیها نمیدانند. به هر حال تمام شد و حالا ما به لیگ قهرمانان آسیا صعود کردهایم.
- استقلال در گروه نسبتا آسانی افتاده، هر چند که تیمهای عربستانی قابل پیشبینی نیستند. پیشبینی تو از آینده چیست؟
آینده را خودمان هستیم که میسازیم. ما دوست داریم سومین ستاره را هم به سینهمان بچسبانیم. برای همین باید زحمت بکشیم. بازگشت مصدومان میتواند به تقویت استقلال خیلی کمک کند. انشاءا… در همین ورزشگاه آزادی جشن قهرمانی آسیا را میگیریم.
نظرات شما عزیزان: